آقای دکتر غین عزیز، همکارانتان نفرت مرا برمیانگیزند، مشتی بیخرد که بی پیشوند دکتر، احدی آدم حسابشان نمیکند. شما در سمت مقابل، برای من تجلی احترام در این محیط دلگیر هستید.
دلم تنگ آن روزیست که از پزشکی راهی بیمارستان شدم تا جلسه کوچکی داشته باشیم. همان روز که آمدم داروخانه، روی آن میز زمخت نزدیک یخچال داروهای بیولوژیک نشستیم. و شما صحبت کردید از جنبشی که باید آغاز شود برای حرکت به سمت علم دینی و خوانشی نو از فلسفه علم؛ دروغ چرا،
آقای دکتر غین عزیز، همکارانتان نفرت مرا برمیانگیزند، مشتی بیخرد که بی پیشوند دکتر، احدی آدم حسابشان نمیکند. شما در سمت مقابل، برای من تجلی احترام در این محیط دلگیر هستید.
دلم تنگ آن روزیست که از پزشکی راهی بیمارستان شدم تا جلسه کوچکی داشته باشیم. همان روز که آمدم داروخانه، روی آن میز زمخت نزدیک یخچال داروهای بیولوژیک نشستیم. و شما صحبت کردید از جنبشی که باید آغاز شود برای حرکت به سمت علم دینی و خوانشی نو از فلسفه علم؛ دروغ چرا،
دیشب خواب سمیه و استاد رو دیدم و چه خوش بود. از دیشب ذهنم معطوف شده به س و راستش امیدوارم خبری از سوی او باشد. دوستش دارم و بچهی دلنشینیست. چرا اینقدر پیله کردی به بچهها؟ راسنش بین همسن و سالهامان آدم دلخواه و دلچسبی نمیبینم. همه مغموم و افسرده و نهایتا حشریاند و اهل دل نیستند.
امروز میم رفته سرکار و من ماندهام تا در خانه با خودم تنها باشم و خلوت کنم. کمی افسرده حالم. درضمن رژیم دکتر کرمانی را هم شروع کردهام. کاش لاغر بشوم.
فعلا همین. م
صبح خیلی بدنم درد میکرد
درد قفسه سینه وپهلو
انقدر بیحال بودم ک عموم بردم دکتر
دکتر معاینه کرد گفت عفونی نیست ویروسیه اما مشکوک به کرونا
مهم نیست موندن یا نموندن من
فقط دلم نمیخاد برا خانوادم اتفاقی بیوفته...
من با از دست دادن آدما ذره ذره آب شدم افسرده وگوشه گیر شدم
تحمل از دست دادن ندارم
فکر کنم خود چهل روز باشه یا یکی دو روز دیگه مونده به چهل روز
حالم خیلی خوبه :).قرآن زیاد می خونم
مث قبلنا نماز شبم رو هم شروع کردم :)
چند ماهی بود دلم می خواست مث قبلنا بشم.من کم کم از رفتار و کارهای خوبم فاصله گرفتم(شاید کسی نتونه حال منو درک کنه اگه از هر کار خوبی که فاصله گرفتی و افسرده شدی متوجه میشی چی از دست دادی ).هعییییی به کجاها که کشیده نشد
هر چند نمی تونم روزه بگیرم (به خاطر مریضیم )دکتر گفته در حال حاظر روزه نگیر. نزدیک اذانها حال دلم
اگر فکر کنی افسرده ای ، افسرده می مانی. اگر فکر کنی ناشادی ، ناشاد می مانی. این فقط چرخش در تفکر است. اگر تصمیم بگیری شاد باشی ، می توانی شاد شوی.
مردم فکر می کنند به این خاطر خوشحال نیستند که دلیلی برای ناراحتی شان وجود دارد.
واقعیت درست برعکس است :
ادامه مطلب
چقدر این فاصله ها با هم و تا هم توی زندگی مهم میشن . فاصله ی آشتی تا قهر یا حتی قهر تا آشتی . فاصله ی لیوان آب با تخت . فاصله ی یزد تا مشهد . یا کرج تا تهران . حتی فاصله ی سامان تا روستای چم چنگ . فاصله ی طبقاتی ما با شما که همه میگن . یا حتی همین یه بند انگشت فاصله ی دوست داشتن تا تنفر . این فاصله ها که هیچ وقت معلوم نیست دقیقا چند ساعت یا چند روز طول میکشه تا برسی بهشون یا اتفاق بیافتن اما انقدری مهم هستن که تا همیشه تو یادت بمونن و گاهی همه ی راهی که رف
الان عنوانو نوشتم و بعد
یهو گفتم مشهد
شیفتم رو نگاه کردم احتمالا اگه موافقت بشه فردا به جای عصر میشم صبح
رفتم تو اتاق تا آماده شم یادم اومد اطراف حرم خیابونها بسته است
از رول دستمال کاغذی یه نوار بلند کندم
بعد یکی ته دلم گفت ولش کن پاییز
کله ظهر بری مشهد چکار کنی
میخوام برم زیارت بعد اگه بشه برم دکتر متخصص سنتی
فایده داره؟ زیارتو میگم
چقدر افسرده ام
چقدر زیاد افسرده و دل مرده ام
اگه گرما زده بشم چی؟
ولی امروز هوا حسابی خنکتره
چی
برخورد و نوع رفتار با بیمار افسرده یکی از عوامل تعیین کننده در بهبود و یا تداوم بیماری افسردگی میباشد. رفتار با افراد افسرده چگونه باید باشد؟ بیمار افسرده دوست دارد با دنیای خارج در ارتباط باشد، فعال باشد و مانند دیگر انسانها شادی و لذت را تجربه کند. زمانی که با فردی افسرده در ارتباط هستید آن چه اهمیت دارد این است که بتوانید با زبان او صحبت کنید و دنیایش را درک کنید. او نیازمند کمک است، ولی توان بیان خواستههایش را ندارد. ممکن است این س
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
به قصد جان من زار ناتوان انداخت
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد
فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت
شراب خورده و خوی کرده میروی به چمن
که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت
به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم
چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت
بنفشه طره مفتول خود گره میزد
صبا حکایت زلف تو در میان انداخت
ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم
سمن به دست صبا
یکی از شایعترین بیماریهای دنیای امروز افسردگی است که فقیر و غنی، پیر و و جوان، زن و مرد نمیشناسد. کمک به افراد افسرده زمانی اهمیت دو چندان مییابد که یکی از نزدیکان و اعضای خانواده شما به ان مبتلا باشد؛ در این شرایط وظیفه شما تنها یک درد و دل ساده نیست و ممکن است مسئولیت سنگین تری را در درون خود و نسبت به این فرد احساس کنید. بنابراین مهم است که بدانید چگونه و با چه روشهایی میتوانید به درمان افسردگی و فرد افسرده کمک کنید. برای کمک به ا
دیر گاهی است در این تنهایی
رنگ خاموشی در طرح لب است
بانگی از دور مرا میخواند
لیک پاهایم در قیر شب است
رخنهای نیست در این تاریکی:
در و دیوار به هم پیوسته
سایهای لغزد اگر روی زمین
نقش وهمی است ز بندی رسته
نفس آدمها
سر به سر افسردهاست
روزگاری است در این گوشهی پژمرده هوا
هر نشاطی مرده است.
خدایا
گفتی بارهایم را بر دوش تو بگذارم
با فرزندم مشکل دارم کمک کن حلشون کنم فعلا نمی برمش آزمون تا شهریور
هر چه تو بخوای اگه بخوای یکسال با تاخیر میبرمش مدرسه
با عشقم چیکار کنم اونم سپردم دست تو اگه بخوای اونم از من بگیر اگه میدونی به صلاحم نیست با کسی باشم
اونم به تو میسپارم
خودم و زندگیم رو به تو میسپارم
اگه فکر میکنی برم پیش مشاور بهتره خب میرم فقط تو اونو سر راهم قرار بده
الان دیگه فهمیدم مشکل من اطرافیانم نیستن چون من بازهم افسرده
توی این مدتی ک خیلی اتفاقا برام افتاد. ینی میشه گفت بخش بزرگی از زندگیم توی همه ی مدتی که افسرده بودم خیلی چیزا یاد گرفتم. یه زمانی فکر میکردم اگه کسی رو از ته دل دوست داشته باشم و اونم منو از ته دل دوست داشته باشه افسرده نیستم. اما اصل قضیه اصلن به این مربوط نمیشد. شاید ی کم تسکین دهنده بود و باعث میشد یادم بره افسردگیمو. اما هیچ وقت باعث نشد که برای همیشه از بین بره. اینو تو این یه سال رابطه فهمیدم. که مشکل افسردگی مشکل تمام ناراحتیام و خستگیا
دانلود آهنگ جدید غمگین از حمید هیراد به نام دهه شصتی دهه ی 60 دیوانه یک بار عاشق وقت دیدار رعایت بکند فاصله را با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang dahe shasti 60 divane yekbar ashegh
دانلود آهنگ دهه شصتی دیوانه یک بار عاشق ( وقت دیدار رعایت بکند فاصله را )
ساده از دست ندادم دل پر مشغله را تا تو پرسیدی و مجبور شدم مسئله را
عشق آن هم وسط نفرت و باروت و تفنگ دانه انداخت و از شرم ندیدم تله را
عشق آن هم وسط نفرت و باروت و تفنگ دانه انداخت و از
بی قرارم ....
بنی رو خیلی دوست دارم خیلی دلم براش تنگ شده
از این همه فاصله می ترسم ، فکر کنم یه هفته س ندیدمش ...
دیشب رفتم حموم الان حال ندارم موهامو شونه کنم، صورتم رو اصلاح کنم
یه ژولیده تمیزم
دیشب که باهاش حرف زدم متوجه شدم مامانش در نبود من خیلی ناز پسرش رو می کشه و سبد غذای کارش رو پر از فینگرفود های خوشگل کرده.
در حالی که قبلنا خودش غذا درست می کرد برای سرکار رفتن
دروغ چرا خیلی خوشحال شدم تو این اوضاع هوای بنی رو داشته و نداشته افسرده ب
مردى متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوائیش کم شده است.
به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولى نمیدانست این موضوع را چگونه با اودر میان بگذارد. بدین خاطر، نزد دکتر خانوادگیشان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت. دکتر گفت براى این که بتوانى دقیقتر به من بگویى که میزانناشنوایى همسرت چقدر است آزمایش ساده اى وجود دارد. این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو:«ابتدا در فاصله ٤ مترى او بایست و با صداى معمولى مطلبى را به او بگو.اگر نشنید همی
اگر این 4 علامت را دارید شما هم افسرده اید
افسردگی حالتی است که فرد توان و انرژی انجام فعالیت ها و کارهای روزمره را ندارد و گویی یک نیروی منفی از درون او را از انجام کارهای روزانه اش باز می دارد تشخیص و درمان به موقع افسردگی در بهبود کیفیت و عملکرد زندگی افراد بسیار اهمیت دارد.
دکتر مهدی دوایی روانشناس و عضو هئیت علمی دانشکده علوم شناختی گفت : اولین علت بارز شروع افسردگی مختل شدن اشتها است بدین معنی که فرد یا دچار بی اشتهایی شدید است و یا اشتها
نمیشد وقتی 5 صبح خوابیدم با دیروزی شلوغ...از خودم انتظار زود بیدار شدن داشته باشم...دیر بیدار شدم اما...
هواپیمایی کارمو تلفنی راه انداخت و نجاتم داد...
دکتر کارمو رو تلفنی راه انداخت و نوبتمو جابجا کرد...
خانواده بعد از چندین هفته زنگ زدن و رخ نمودن فاینلی...
تو اون سایته یه کامنت گذاشتم بعد ازینکه تلفنشون رو هی جواب ندادن...
با دوستم تلفنی حرف زدم...
با هم ازمایشگاهی هندیم گپی زدم بعد از هفته ها...
و حالا فقط منتظر افطارم و چای و خرما...
برای امروزم هم
به شکل عجیبی افسردهام. نمیدونم چرا چنین کاری رو با این بچهی احساساتی کردم؟ مح خیلی حساس و احساسی و من با ابراز عاقه بهش یه جورایی خیانت کردم به احساساتش. الان رفته و من نگرانم البته میدونم اونم مثل من ادا درمیاره اما نگرانم میکنه که نسبت به آدمها بدبین بشه، این خیلی برام سنگین و سخته.
افسردهام و هیچ کاری، دقیقا هیچ کاری نمیکنم. نشستم با موبایل ور میرم، میخوابم و کلا حال هیچی رو ندارم. پروژههای تحقیقی، دکتری و آیپیام و کلا همه
دیشب در حالی که تو مطب دکتر منتظر نشسته بودیم یه دختره وارد شد یهو با دیدن ما هیجان زده داد زد واااااای سلااااام و منو محکم بغل کرده بود و روبوسی اینا منم کلا هنگ که این کیه دیگه بعد با مامان روبوسی کرد و حافظم بالاخره لود شد و اونو شناخت..دوست ابجیم بود که اخرین باری که دیده بودمش ده سال پیش بود و الان دستیار دکتر بود.و خب همون ضرب المثل معروف کوه به کوه نمیرسه آدم به آدم میرسه
پ.ن:چند روز پیش سر یه تشخیص اشتباه دکتر شوک بزرگی به هممون وارد شده
اوایل ک میاوردمش دانشگاه میگفتم میخام برم پیش استادم دکتر فلانی
با تهجب میگفت یعنی استدت آمپول داره دکتره؟؟
و براش توضیح میدادم ک نه اون دکتر امپول نیست
چندباری هم ک همراه من ب جاهای علمی اومده دیده که منو صدا زدن خانم دکتر
دیشب یهو وسط ی سریال ک داشتیم میدیدم ذوق زده شد و انگار چیز جدیدی کشف کرده مثل ارشمیدس
یهو گفت آها مامان من دکتر ستاره هاست دکتر ماه دکتر شهاب سنگ
زدم زیر خنده بهش میگم چی میگی
میگه مامان دکتر تلوزیونم هستی یا مثلا دکتر
مشخصا افسرده ام و نیازمند به دارو. اما فعلا ن پول دکتر رفتن دارم نه وقتشو.
واسه همین حالم بطور عجیبی نوسانیه و بصورت پریودیک خوب و بد میشم. اعتماد به نفسمو از دست میدم و دوباره بدست میارم. اذیت کننده است.
باید سخت زبان بخونم. خیلی سخت.
ادامه مطلب
پنجشنبه یعنی دو روز پیش با میم سر افسردگیم درگیر شدیم و اون گفت که دیگه تحمل اینهمه افسرده بودن من رو نداره. راست میگفت تو اون ۵ روز که مح رفته بود عجیب افسرده بودم و افتاده بودم یه گوشه و حالم بد بود و همش فکر سیانور و خودکشی بودم. تا اینکه پنجشنبه رفتم کافه شهر کتاب مرکزی و ح رو دیدم و خب خیلی خوب بود. با هم حرف زدیم کمی تو پارک نشستیم و کمی هم تو ماشین و اون کمی نوازشم کرد، دستم رو گرفت و حتی بهم دست زد اما اون قسمتی که دستم رو گرفت خیلی خوب بود
یکی از دخترای ایرانی که توی یه استان دیگه زندگی میکنه
و از من حدود 5 سال بزرگتره
افسردگی داره
دختر خیلی خوبی هست
درونگرا هست
ولی خب افسردگی هم داره
یعنی من چند بار باهاش صحبت کردم و احساس کردم که خیلی به مرز افسردگی رسیده
نه ماه دیرتر از من اومده اینجا
و جالبش اینه که اولش که اومد با دو تا ایرانی هم خونه بود
بیست روز نشده یه خونه برای خودش گرفت و رفت اونجا
که ازاد باشه و رها
و الان به شدت افسرده شده
یادمه همیشه بهم میگفت که وای خدا تو چقدر عذاب م
جواب کوتاه این است که بله افسردگی می تواند مسری باشد. ولی نه به این تعبیر که اگر به یک فرد افسرده دست بدهید بیماری اش به شما منتقل می شود.
دهها سال است که محققین علوم روانشناسی و جامعه شناسی به این حقیقت اشاره کرده اند که رفتارهای سالم و ناسالم می توانند به دیگران منتقل شود. از ترک کردن سیگار تا خودکشی و همه احساسات و عادت های بشری می توانند توسط دیگران، تقلید و تکرار شوند.
افسردگی معمولاً همراه با مجموعه ای از رفتارها و عادتها است نظیر تصمیما
خستهام از این شلوغی و روز به روز نو شدن معشوقها دوربرم.
یه آدم تنها که از تنهاییش به سمت معشوقهایی فرار میکنه و هیچ کجا بقدری که نخستین معشوق دربرش به او ارزانی میکنه نمییابه اما همچنان دست نمیکشه.
خستهتم از این تنهایی و هرزگی... از این بی تفریحی... از این سکوت مطلق جهان... باید درس بخونم ... باید تلاش کنم اما حسش نمیاد، صبح تا شب موبایل دستمه و هیچ .
خستهام و افسرده و هیچ چیز جهان برام اندکی دلخوشی نداره...
جزئیات نحوه انجام امور اداری و آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی در دوره فاصله گذاری اجتماعی برای مقابله با ویروس کرونا
دکتر طهرانچی بخشنامه نحوه انجام امور اداری و آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی در دوره فاصله گذاری اجتماعی برای مقابله با ویروس کرونا را ابلاغ کرد.
ادامه مطلب
#کارت_به_کارت
به درب #ساختمان_پزشکان رسید. نگاهی به #سهمیه_پذیرش پزشکان انداخت....و به سختی پزشک مورد نظرش را پیدا کرد. ✌️
وقتی بعد از کلی معطلی، نوبتش رسید،خانم منشی گفت: اگر #پول_نقد همراه ندارید، به حساب آقای دکتر، #کارت_به_کارت کنید.
@dasanak
توی فاصله ی نیمه شب تا سحر، وقتی همه جا توی آبی-سیاه شب غرق شده، پنجره ها رو باز می کردم و همراه باد خنکی که برگ ها رو به خشش می انداخت و دستش رو به صورتم می کشید، کتاب کورالاین از نیل گیمن رو خوندم. و بعد از این همه مدت دیدن انیمیشن اش، توی سن 20 سالگی فهمیدم چه چیزهایی پشت خودش پنهان کرده که دوست دارم درباره شون یه مقدار صحبت کنم.
ادامه مطلب
دانلود آهنگ بهنام بانی هنوز دوست دارم
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * هنوز دوست دارم * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , بهنام بانی باشید.
دانلود آهنگ بهنام بانی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Behnam Bani called Hanooz Dooset Daram With online playback , text and the best quality in mediac
متن ترانه بهنام بانی به نام هنوز دوست دارم
فاصله میگیری خب بیشتر دلم میخوادتورو خوب نگاه کن تو چشام جون همین چشما نروساده دل بستم ول
پست حریر منو انداخت وسط همون موقعهایی که خیلی با بچه ها جور بودم....
از وقتی از ایران رفتم،هروقت میرم ایران،تنها زمانیکه دارم دل به دل بچها میدم اون زمانیه که خیلی احساس دلتنگی میکنم و دوسدارم به حرفشون بگیرم تا برام بلبل زبونی کنن و من از ته دل بخندم.....
ولی قبلا خیلی بیشتر باهاشون بودم.....
الان تها کار با فایده ای که منو یاد بچه ها و دوران خوش کودک میندازه اینه که هروقت دارم میام،یه عالمه نقاشیاشونو میارم و کنار برنامه درسی و نقاشیام و کلی اس
در یکی از قصه های خودم، زنی را شناختم که هیچ وقت دوست نداشت منطقی فکر کند. چون از اینکه معشوقش با آن صدای ملایم بعد از هربحث و ابری شدن آسمانی میگفت داری اشتباه می کنی خوشش می آمد. یکی از روزهایی که عشق در متوسط ترین درجه ممکن در کل روز لم داده بود، او از گل فروشی آن ور خیابان که تابلوی ال ای دی داشت دسته گلی خرید. بعد به این فکر کرد که چرا هیچ وقت قرار نیست در پیچیدگی این دنیا، علتی را درست همانطور که هست درک کند. اینکه مجبور بود فقط از معلول ها اث
فرد افسرده به چه کسی گفته می شود؟ چرا فرد دچار افسردگی می شود؟ نشانه های افراد افسرده چیست؟ این قبیل از سوالات در جامعه کنونی ممکن است ذهن بسیاری از افراد را به خود مشغول کند زیرا با وجود استرس و فشار روانی که اخیرا افراد تحمل می کنند بیشتر از پیش در معرض افسردگی قرار دارند. بنابراین با بالا بردن آگاهی افراد جامعه در زمینه افسردگی و نشانه ها و علت های ایجاد کننده آن می توان خطر ابتلا به این بیماری روانی را در افراد یک جامعه کاهش داد.
ادامه مطل
مشاوره خانواده در میانه ، مشاوره ازدواج در میانه ، مشاوره طلاق در میانه ، مشاوره نامزدی و دوران عقد در میانه، مشاوره تلفنی خوب ، روانشناس خوب در میانه ، روانپزشک خوب در میانه ، مشاوره تلفنی رایگان ، روانشناس خوب در میانه کی سراغ داره ؟ ، تلفن روانشناس خوب در میانه ، آدرس روانشناس خوب در میانه ، تلفن مرکز مشاوره خوب در میانه ، آدرس مرکز مشاوره خوب در میانه ، مشاوره قبل از ازدواج و بعد ازدواج در میانه ، مشاوره مشکلات جنسی زناشویی زوجین ، زنان ،
برای دومین بار در بهار سرماخوردم.نمیدونم چطور ولی یکروز صبح بیدار
شدم وحس سرماخوردگی داشتم و اینبار قرص خوردن و خوابیدن هم اثر نکرد و
ویروس پیشرفت کرد و مجبورم کرد برای زودتر خوب شدن برم دکتر.و قسمت جذاب
بهداری رفتن،دکترش بود که وقتی "ر" رفت واسم از پذیرش برگه ی ویزیت بگیره
وقتی اومد فقط گفت دکترش اونی که بدت میاد نیست و خب من هم دیگه مهم نبود
برام که دکتر کیه.همین که اون دکتر مسخره نبود کافی بود برام.وقتی برگه رو
گذاشتم رو میز دکتر یه نگا
باسمه تعالی
زندگی نامه منظوم
دکتر علی رجالی
گروه ریاضی
قسمت(۱۰)
یک هزار و سیصد و پنجاه و هفت شمسی است
من شدم مشغول تدریس و حضورم رسمی است
دو به چل خدمت نمودم، کار من تدریس محض
گرچه خشک باشد ریاضی، می برم لذت و حض
دوست دارم رشته ی همساز ،ترکیب علوم
رشته ای محض است و کاربردش عموم
کاربردی از ریاضی، می کنم دایر چنان
کادر می گردد دو چندان، در مدیریت زمان
رهنمایی می کند بیکر مرا ،در دکتری
در شفیلد انگلستان، عالمی بی مدعا
بود بیکر صاحب فهم و شعور کم
بسم الله الرحمن الرحیم
محل کارمو دوست ندارم:(
منی که با کلی ذوق و شوق رفتم بد جور خورده تو برجکم
به خانوم دکتر پیام دادم:
+سلام فلانی ام (هم اسمم رو نوشتم هم فامیل)شماره فلانی رو لطف میکنید؟
_سلام (اسم کوچیکم)جان بجا نیاوردم
+کارشناس جدیدمرکزم دیگه :)
_کارشناس کجا؟
+فلان جا
_فکر کنم اشتباه گرفتی عزیزم
+مگه شما خانوم دکتر فلانی نیستین؟
_نه گلم من نه خانومم نه دکتر
من هیچ من نگاه:|
خب برادر شما که نه سر پیازی نه ته پیاز چرا هی سوال میپرسی و کشش میدی؟؟
نگاهی پر از خستگی
به تمام خستگی های آخر هفته روی میز
کلی کار عقب مانده
کلی برگه و خط خطی و مداد و خلاصه ..
یه اتاق بهم ریخته !
همچنان افسرده ولی ساکت تر !
همچنان بهم ریخته ولی پر احتیاط تر !
رک بگویم
برگشتنم را دوست ندارم
دوباره شروع کردن به نوشتن را دوست ندارم
حس میکنم اینجا محدود شده..
کاش میشد یک سری چیز ها را حل کرد
یک سری حرف ها را پس گرفت
یک سری حرف ها را پس داد !
تمام مطالب قدیمی را میخوانم و اگر خوب بود میگذارم باشد..
کمی طول میکشد ولی تمام م
دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا،غریب است دوست داشتن.دلم تنگ شدهها را، عاشقتمها را…این جملهها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی!باید آدمش پیدا شود!باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!سِنت که بالا میرود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکردهای و روی هم تلنبار شدهاند!فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمیتوانی
اگر تمایل دارید که نیم فاصله را در نرم افزار ورد تایپ کنید به راحتی این کار امکان پذیر است. اصلا چرا از نیم فاصله باید استفاده بشه ؟
چرا باید از نیم فاصله یا فاصله مجازی استفاده کنیم؟
از جمله موارد استفاده از فاصله مجازی شامل موارد زیر می باشد:
استفاده از فاصله مجازی و نیم فاصله ظاهر آراسته و زیبایی به متن می بخشد و خواندن متن را نیز آسان تر می کند.
از جمله ویژگی های یک تایپیست حرفه ای این است که فاصله مجازی را در هنگام تایپ کردن رعایت کند.
به
همیشه در روزهای پیاماسام میل به نوزاد آوری پیدا میکنم. حالا این روزها که پیاماسام است دیشب خواب دیدم دوتا بچهی دختر بدنیا آوردم با تقریبا ۲۴ ساعت فاصله. حس شیرین بارداری و بدنیا آوردن نوزاد و تجربهی تماشای این وضع و حال و تجربهی مادر شدن از آن حسهایی است که ترجیح میدم در خواب ببینم. خوب بود و لذت بخش. کاش دنیا به وفق مراد بود آنوقت شاید من هم کودکی داشتم و شاید افسردهحال نمیماندم.
مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است…به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان گذارد. به این خاطر نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت.
دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیق تر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد. این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو.ابتدا در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید،
به نام "او"
به من بگو که صدای سکوتم را میشنوی... شاید این احتمال باشد که تو بدانی یا من...
میدانی دلم تنگ شده بود آمدم گشتم و یافتمت... دوباره آن زنگ صدای خاطره ات را که به یکباره دلم را بیقرار کرده بود شنیدم...
روی موکت مینشستم تا صبح ... و صبح نورانی میشدم از تو...
گویی که تا صبح بر عرش نشسته بودم...
تو کجایی؟
شنیدهام که اخیرا نوشتهای... جایی شبیه به همین بلاگ سوت و کور...
عباس ۵ سال پیش... نوشته بود که چیزی جامانده است...
دلم برای نوشت
ساعت ۷ و نیم شب، بعد از یک ساعت صحبت با دکتر میم و آقای نون، خسته و کوفته وسایلم رو جمع کردم و از آزمایشگاه زدم بیرون. جلوی دانشکده یادم افتاد یه چیزی رو جا گذاشتم و برگشتم.
دکتر میم پای تخته بود. تا وارد شدم، آقای نون گفت: « دکتر پاک کن! پاک کن سریع یه فرمول ریاضی بنویس! بدآموزی داره!»
من که هنوز تخته رو ندیدهبودم، سریع چیزی که جا گذاشتهبودم رو برداشتم و موقع خارج شدن چشمم افتاد به تخته و دیدم دکتر میم تو فاصلهی رفتن و برگشتن من، یه سیب کشیده
دانلود کتاب حقوق ارتباطات دکتر معتمدنژاد
دانلود فایل
ketabdownloadpdf1.blog.ir › دانلود-کتاب-حقوق-ارتباطات-دکتر-معت...دانلود کتاب حقوق ارتباطات دکتر معتمدنژاد :: دانلود کتاباگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنید نتایج وب دانلود کتاب حقوق ارتباطات دکتر معتمدنژاد - قطره https://www.ghatreh.com › news ...www.ghatreh.com › news › دانلود-کتاب-حقوق-ارتباطات-دکتر-معتمد...دانلود کتاب حقوق ارتباطات دکتر معتمدنژاد - قطره۲۶ مرداد ۱۳۹۸ - دانلود کتاب حقوق ارتباطات دکت
روزهای تکراری و پردغدغه میگذشتند. کارها لاکپشتی پیش میرفت. حوصلهها ته کشیده بود. انگیزهها خاک میخورد. زندگی خمیازه میکشید و عقربهها خوابیده بودند که آمد!
یک دوست خیلی نزدیک یک دوست خیلی دور! آمد و هیاهویی به جان خانه انداخت. به روی طاقچهی دل دستمالی نم داری کشید. آفتاب را روی پنجره پهن کرد. امید را آب داد. رادیو را روشن کرد. باتری زندگی را نو کرد و رفت :)
دیشب با چند دوست دورهم جمع بودیم. روی موبایل یکی از بچه ها یک پروکسی برای آیفون آمد، از یک دوست. فقط یکنفر در جمع آیفون داشت. پروکسی را زد و بعد همه یکی یکی به عزیزانشان تصویری زنگ زدند. یکی به خواهرش در اروپا زنگ زد، دیگری به برادرش در کانادا، یکی هم چند روز بود آمده بود سفر و زن و بچه اش را در شهرستان ندیده بود. مثل قدیمها شده بود که یکنفر توی محل تلفن داشت و همه جمع می شدند خانه اش و تلفن هاشان را می زدند. چقدر اینترنت فاصله هایمان را کم کرده بو
نوشتن با لپ تاب عاریه ای همسر را دوست ندارم. ولی چشم و چارم توان نوشتن مطالب رادیو را با گوشی ندارند. راستش هنوز به اینکه کسره به جای شیفت و ی کلید دیگری ست و ضمه به جای شیفت و سین کلید دیگری ست عادت نکرده ام. یک ماه و نیم استفاده از لپ تاب عاریه کجا و 10 سال زیست شبانه روزی با ماسماسک خودم کجا. این جناب بشیررایانه هم که معلوم نیست کجاست؟ حالا خب کرونا آمده که آمده بیا و لپ تاب ما را ببر منزل درست کنْ تعهد کاری چه میشود؟ راستی این لپ تاب عاریه ای علا
نحوه حمایت از همسر افسرده,آموزش زناشویی
اگر همسر شما علائم زیر را دارد باید نسبت به افسردگی نگرانی داشته باشید:- به نظر میرسد که دیگر هیچچیز برای او فرقی ندارد.- بهطور غیرعادی ناراحت، آسیبپذیر، حساس، خردهگیر و دمدمیمزاج شده است.- علاقه خود به کار، ارتباط جنسی، سرگرمیها و سایر فعالیتهای لذتبخش را از دست داده است.- در مورد احساساتی مثل ناامیدی و درماندگی حرف میزند.- نگرشی منفی به زندگی پیدا کرده است.- مکرراً از دردهایی مثل سرد
دنیا اگر تو را نداشتچگونه می شد خندید؟آفتاب کسل طلوع میکرد!پرنده در قفس میمردو جنگل همیشه در مه جا میماند
دنیا اگر تو را نداشتگلی نبودچشمه ای نمیجوشیدو آواز قناریها راهیچکس جدی نمیگرفت.
دنیا اگر تو را نداشتعطرها بو نداشتند!گلفروشها پژمرده میشدندو خاک، کتابها را میخورد!
دنیا اگر تو را نداشت"فاصله" غمگین نبودهیچکس دلتنگ نمیشدو سخت میشد، دلِ منسرد میشد، دستهایمو بوسه و آغوشفراموشم!
دنیا اگر تو را نداشت...دنیا ج
سوالی که هر پنجشنبه جمعه از صد در صد آدم هایی که میبینم می شنوم
چه خبر دکتر؟
من هم خب متناسب با هر کسی که سوال رو می پرسه یه سری خاطرات از دانشگاه و خوابگاه تعریف می کنم
دوست دارم جواب این سوال را در یک مجموعه به هم پیوسته در وبلاگ که شامل خاطره های ماندگار در دانشگاه و خوابگاه براش می شود قرار بدهم
ادامه مطلب
ب رو میشناسید؟ ب همون دختر خاله امه که یه کمی مشکل ذهنی داره و دقیقا همسن منه.
مادر ب یک ماه قبل خونه کلنگی رو سپرد به بساز و بفروش که براشون بسازه .وقتی کل اسباب کشی تموم شد و مستقر شدن بابای من تو خیابون دیده بودشون که دارن خرده ریز میبرن بالاخره گفته بودن آره یهویی شد دادیم خونه رو بساز بفروش بسازه برامون!
خواهر ب ما رو عروسیش دعوت نکرد.خواهر ب ما رو برای جشن سیسمونی و جهازش دعوت نکرد. ب وقتی تازه رفته بود سر کار هر وقت سراغش رو میگرفتیم ماما
همون روزای اول خیلی از زمانم رو با محمدرضا میگذروندم رسیدیم به شب شهادتش توی وبلاگ ها و سایت ها و اینیستا دنبال آشنایی بیشتر با این بزرگوار بودم یه جایی دیدم خواهر عزیز و دوست داشتنیش گفته بود شب شهادت محمدرضا ازش چیزای بزرگ بخوان منم اون شب ازش شهادت رو خواستم بهشم گفتم دوست شهیدم من خیلی فاصله دارم از شهادت ولی تو این فاصله رو برام جبران کن تو دستمو بگیر هوامو داشته باش مراقبم باش مراقب باشم برام دعا کن شهید بشم من یه دخترم چجوری و به چه نح
بدون تعارف این هفته ۲۰:۳۰ مصاحبه با یک آقای دکتری بود ۳۷ ساله
که از یک منطقه محروم سمپاد قبول شده بود و بعدش دانشگاه و الان ۸ امین سال جراح مغز د اعصاب بودنش بود و بیش از ۷۰۰۰ ۸۰۰۰ هزار عمل انجام داده بود و بیشتر از نصفش بدون گرفتن هزینه ... گفت پس اندازش ۷ میلیونه و هنوز مستاجره و ۴ تا هم بچه داره !
همیشه میره مناطق محروم و رایگان ویزیت میکنه و اونایی نیاز به عمل دارن میاره تهران و رایگان عملشون میکنه ... چقدر سعی میکرد چیزی نگه ! همش میگفت من از م
مرگ بر آن مرگ که از عشق رهایم بکند عمر ابد دارم اگر دوست فدایم بکند مثل ستونی که فرو ریخته در غربت خاک دوری ات از هستی و از بود جدایم بکند ماهی قرمز دل صیاد به دریا انداخت ثروت من اوست و دانم که گدایم بکند ریشه ی بیرون زده از خاک منم سبز بمان من به تو نسبت ندهم آنچه خدایم بکند آه اثر از نوش لبت بر تن بی جانم نیست فکر بعید است که با بوسه دوایم بکند شب بشوم روز شود سینه شوم نیش شود دوست جفا را به تلافی وفایم بکند بهر خودت به سوی اقل
منشی گفت کارتخوان نداریم، ۶٠ تومان از عابربانک بگیرید بیایید.
فاصلهی عابربانک تا مطب زیاد بود. گفتم چرا دستگاه پُز ندارید؟خانم منشی گفت خودت این را از آقای دکتر بپرس!گفتم لابد برای فرار از مالیات است دیگر...این جناب آقای دکتر مگر بورد تخصصش را از فرانسه نگرفته؟
ادامه مطلب
میگه دمت گرم که پیگیر شدی و فکر میکنم به این که کاش میشد بیشتر پیگیر بود. که ای کاش یه سری چیزا قابل بیان بود و یه سری کارها قابل اجرا.
داشتیم راه میرفتیم. میگم این جا محل کار فلانیه. یه نگاه انداخته میگه یه روز از 8 صبح تا 12 همین جاها پلاس باش، بالاخره که میبینیش. گفتم ببینمش بعد چی کار کنم؟! شونهش رو بالا انداخت و گفت خودمم نمیدونم. و فکر میکنم به این که کاش یه سری آدما نزدیکتر بودن. دردسترستر بودن.
لایو گذاشته بود داشت رپ می
آن قسمت از وجودم که مازوخیستی زیر پوستی دارد هر لحظه فریاد برمیآورد که آهای دختر!
های دختر!
باید این روزها و شبها را به یاد سال گذشته و این روزها و شبهایش، سیاه و تباه کنی.
باید افسردهی افسرده شوی و آسمان دلت را ابری کنی و بگذاری چشمانت ببارند.
این روزها و شبها بخشی از وجودم مصرانه میخواهد زانوی غم بغل گیرد.
پ.ن: دیروز خوشحال بودم، امروز منتظر دو چیز بودم، تو بیخبری و نشدن گذشت! غمگینترین شدم. انگار که قراره غمگینترین هم بمونم ت
شاید دو ماه بیشتر فاصله نشد که من یک سفر به شهر آن آقای پزشک رفتم. در آنجا بیمار شدم. آن دوست پزشک با خبر شد و فوراً بالای سر من آمد. تب داشتم. برای من نسخه ای نوشت. به او گفتم دکتر، برای من آنتی بیوتیک ننویس. ببین اگر تب من حاد و عفونی نیست اصلاً نسخه نمی خواهم؛ چند روزی که بگذرد خوب می شوم.
دکتر گفت: من معمولاً برای بیماران آنتی بیوتیک می نویسم، ولی برای تو نمی نویسم. گفتم چرا؟ مگر تو نمی گویی استعمال نابجای آنتی بیوتیک مضر است و کمترین ضررش ای
میشود رفت ولی فاصله پایان دارد!عشق، غمیگن و پر از درد؟ نه! درمان دارد!
میشود با تو به ما بودنمان فکر کنیم ...دل به این جملهء من سخت تر ایمان دارد!
دست در دست و در آغوش، بخوابیم شبی ...این خیالات قشنگیست که جریان دارد!
من همانم که کسی مثل من عاشق نشود!قلب من عطر تو را بر تنش هر آن دارد!
قهر و اخمِ تو و جنگ و سرِ دعوا با هم،ارزشی بیشتر از خندهی شاهان دارد!
گاهی از فاصله ها حال دلم بد شدهاستمیشود رفت ولی فاصله پایان دارد!
#فاصله_اجباری#میم_پناهی
چرا همهش ماهواره بر درست میکنیمچرا ماهواره بیار درست نمیکنیممیره ماهواره رو میاره دیگه دردسر هم نداریم
هیچ گاه نه به کسی بخندید و نه قضاوتش کنید،هرگز نمی دانید شاید شما هم روزی در همان شرایطقرار بگیرید!
این ماهواره هارو باید بدن مادرا پرت کنن تو مدار، قدرت تشخیص پرتاب دمپایی از فاصله دور و برخورد درست بر مدار کله مون وقتی بچه بودیم اینجور جاها به درد مملکت میخوره
اسم ماهواره رو گذاشتن ظفر. خب منم بودم افسرده میشدم تو مدار قرار ن
فضائل امیر المومنین علیه السلام در کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله (به روایت اهل تسنن)
محب الدین طبری از علمای اهل تسنن روایت کرده است:
عن أنس بن مالك قال صعد رسول الله صلى الله علیه وآله المنبر فذكر قولا كثیرا ثم قال أین على بن أبى طالب فوثب إلیه فقال ها أنا ذا یا رسول الله فضمه إلى صدره وقبل بین عینیه وقال بأعلى صوته معاشر المسلمین هذا أخى وابن عمى وختنى هذا لحمى ودمى وشعرى هذا أبو السبطین الحسن والحسین سیدى شباب أهل الجنه هذا مفرج الكروب
دیروز گفت برنده رابطه های راه دور در اکثر مواقع فاصله است. حرفش منطقی و به نظر خودش دور از منظور بود اما به من حس بدی داد. حس ناامنی کردم. هیچوقت دلم نمیخواد از طرف آدم هایی که دوستشون دارم احساس ناامنی کنم.
و فاصله پدیده ای بیهوده بود!
در افسانه های شرقی قدیم آمده است که یکی از پادشاهان بزرگ برای جاودانه کردن نام و پادشاهی خود تصمیم گرفت که قصری باشکوه بسازد که در دنیا بی نظیر باشد و تالار اصلی ان در عین شکوه و بزرگی و عظمت ستونی نداشته باشد !!!
اما پس از سالها و کار وتلاش و محاسبه ، کسی از عهده ساخت سقف تالار اصلی بر نیامد و معماران مدعی زیادی بر سر این کار جان خود را از دست دادند تا اینکه ناکامی پادشاه او را به شدت افسرده و خشمگین ساخت و دست آخر معلوم شد که معمار زبر دست و اف
پراید ما یه آپشن داره که پورشه هم نداره! اونم اینه که یه دکمه داره که وقتی نگهش میداری آنتنش از کنار در راننده میاد بالا، اون وقت فرکانس های باند FM رو با کیفیت میتونی گوش کنی.
یه آپشن غیر ضروری هم داره که کولرش باشه! بعد تصادفی که داشتم (البته به من زدن!) برای صافکاری گاز کولر رو خالی کردن. سال بعدش حوصلم نشد برم پرش کنم، سال بعدترش رفتم گفت یه چیزیش مشکل داره باید فردا بیای اوسا فلانی بیاد سرویسش کنه که بازم پشت گوش انداختم، و امسال نور علی کل ن
این روزا ضعیف ترین و افسرده ترین نسخه از خودم هستم .. فقط این نیست که حس کنم .. خیلی پر رنگ و واقعیهحمله های لعنتیِ عصبی .. حمله های عصبیِ لعنتیدوست دارم چشمام رو ببندم و تو هیچ "هیچ" دنیای دیگه ای بیدار نشماین هیچِ خیلی برام مهمه .. خیلی ..
دانلود آهنگ ساسی مانکن دکتر
دانلود آهنگ ساسی مانکن دکتر به همراه متن آهنگ و کیفیت اصلی از سایت آهنگدون
Download New Song Sasy Mankan Doctor With Text And Best Quality From Ahangdoon
متن آهنگ دکتر ساسی مانکن:
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
دانلود آهنگ جدید ساسی مانکن دکتر
دانلود آهنگ ساسی مانکن دکتر
دکتر ساسی
ساسی دکتر
اهنگ دکتر از ساسی مانکن
متن آهنگ دکترساسی مانکن
ساسی مانکن دکتر با کیفیت 320
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
ساسی مانکن دکتر
سلام
پارسال همین موقع با دختری آشنا شدم که خیلی زیبا بود، تو همون نگاه اول عاشقش شدم، بهش پیشنهاد دوستی دادم، اونم قبول کرد ولی بعد مدتی چیزهایی بدی درباره ش فهمیدم، به عنوان مثال قبل من با دست کم پنج تا پسر دوست بوده و رابطه داشته، خلاصه به هر بدبختی بود خودم رو ازش خلاص کردم، خیلی سخت بود برام چون واقعا عاشقش بودم تا یه مدت افسرده بودم، اینم بگم اون هیچ حسی بهم نداشت و صرفا برای گذران اموراتش با من بود، الان که چند ماه گذشته با یه دختر دیگه
شک، فاصله آدمو با ایمان زیاد می کنه در ابتدا. ولی وقتی که جوابشو پیدا کنی، از قبل هم نزدیک تر می شی، مطمین تر می شی.اینه که مهمه کِی، و به چی شک کنی.
اگه بشه راهی پیدا کرد که شک کرد و از ایمان هم فاصله نگرفت، اون دیگه چی بشه!
در اصل، می شه شک نکرد، ولی سوال کرد. این دیگه فاصله هم ایجاد نمی کنه. همون مهسایی که بودم:عینک_آفتابی.
ولی باید مراقب بود، چون اگه تو سوال گیر کنی، تبدیل به شک می شه و اونوقتتتتت از ایمان فاصله می گیری.
از خودت!!
سوالی که هر پنجشنبه جمعه از صد در صد آدم هایی که میبینم می شنوم
چه خبر دکتر؟
شوخی لفظی ای که زیادی تکراری شده است ولی ادب حکم می کند هر دفعه که این را می شنوم لبخند بزنم
خب متناسب با هر کسی که سوال رو می پرسه سعی می کنم یک سری خاطرات از دانشگاه و خوابگاه تعریف می کنم
دوست دارم جواب این سوال را در یک مجموعه به هم پیوسته در وبلاگ که شامل خاطره های ماندگار من در دانشگاه و خوابگاه می شود قرار بدهم
ادامه مطلب
سوالی که هر پنجشنبه جمعه از صد در صد آدم هایی که میبینم می شنوم
چه خبر دکتر؟
شوخی لفظی ای که زیادی تکراری شده است ولی ادب حکم می کند هر دفعه که این را می شنوم لبخند بزنم
خب متناسب با هر کسی که سوال رو می پرسه سعی می کنم یک سری خاطرات از دانشگاه و خوابگاه تعریف می کنم
دوست دارم جواب این سوال را در یک مجموعه به هم پیوسته در وبلاگ که شامل خاطره های ماندگار من در دانشگاه و خوابگاه می شود قرار بدهم
ادامه مطلب
متن اهنگ شهاب مظفری به نام زیبای چشم سفید
جونم به لب رسید تا عاشقم شدیتا بی قرار و مجنون و شیدا مثل خودم شدیحالا که وقتشه پاتو عقب نکشتصویر عشقو خاموشو تنها رو پوست شب نکشبی قراری نکن دلم گریه زاری نکن دلمقایق گم شدم ببین تا کمر غرق تو گلماستخونم شکسته شد در زدم هر جا بسته شدوقتی افسرده تر شدم عشقمم دیگه خسته شدوابسته تر شدم اون خسته تر شدوبا خنده میگفت ای بابا ول کن حرفای بیخودوبغض منو ندید اشک منو ندیدتا زندگیمون اومد شروع شه اون به تهش رسی
خدایا درد تویی
درمان تویی
خدایا دوست دارم همه اتفاق های خوب دنیا برای همه بیفته
خدایا همه آدما رو به خودشون متکی کن
خدایا مواظب من باش...معبود من...بعد از سال ها وجودت رو حس کردم..
خدایا منو زرنگ کن...بهم قدرت بده و تمرکز تا بتونم کارام رو انجام بدم
خدایا من و بنیامین رو زود بهم برسون ک فاصله ای پیش نیاد ...
خدایا اگر فاصله ست بینمون ناشکر نیستم خدا، دلامون همیشه بغل هم باشه
اوسکریم عاشقتم...
صدای بارون قلقلکم میده برای بلند شدن، فکر کردن و لذت بردن. دم دست ترینها رو انتخاب میکنم؛ کلاه پدر، روسری خواهر بعنوان شال گردن و کت مامان بله همینقدر بی ملاحظه، میپوشمشون و خودم رو میرسونم به حیاط، دستها و صورتم رو به سمت آسمون میگیرم، آسمون سیاهتر و تاریکتر از همیشه است، ستاره ها خودشون رو از ما دزدیدن. تو دل تاریکی فقط خودمم و خودم، حتی خبری از سایه ام هم نیست، لبخند میزنم، چقدر خودم رو دوست دارم؟! من عاشق خودمم، وقتی میخوام بگم عاشق خودم
دکتر خادم در گذشت
دکتر خادم سالها بود که از بیماری سرطان رنج می برد و در این اواخر بشدت ضعیف و ناتوان شده بود دکتر خادم بعد از تحمل سالها درد و رنج به دیار باقی پر کشید
دکتر خادم دهه هشاد بود که به عنوان یک پزشک جوان و تازه کار به زیباکنار آمد و مطب پزشکی او سالهاست که تنها مطب پزشکی در زیباکنار می باشد.
حالا بعد از در گذشت دکتر خادم در زیباکنار پزشک دیگری نیست و باید دید چه مدت طول خواهد کشید که دوباره در زیباکنار مطب جدیدی بازگشایی گردد
شمس از او پرسید: " چه شده. اتفاقی افتاده است؟ "
سدید گفت: " نه. بی جهت غمگین هستم."
شیخ گفت: " در این جهان، روح بشر پیوسته افسرده و غمگبن است. هر روح قبل از فرود آمدن به دنیای بدن، در دنیای فرشتگان منزل داشته است. هنگام داخل شدن به بدن، روح به دو نیم تقسیم می شود. یکی در آسمان باقی می ماند و دیگری در بدن فرود می آید. به همین دلیل است که در این جهان، بشر پیوسته افسرده و غمگین و در کست و جوی نیمه ی دیگر خود است. انسان وقتی به سعادت می رسد و خوشحال می شود که
دکتر میم که داور خارجی آقای قاف بود، بنده خدا را گرفته بود زیر مشت و لگد. یعنی هر یک اسلایدی که آقای قاف جلو میرفت، دکتر میم میگفت «اینا که مزخرفه!»
البته این مربوط به روز دفاع نبود. مربوط به دو روز قبل از دفاع بود. آقای قاف اسلایدهای دفاعش را آورده بود که دکتر میم ببیند. آخر دکتر به ما اشاره کرد و گفت :«اصلا حالا که حرف منو قبول نداری، پروژهت رو برا اینا توضیح بده. بهت بگن ایرادش چیه.اصلا ارزیابیها و امتیازها غلطه!» آقای قاف شروع کرد به ت
در بیمعناترین حالت ممکن به سر میبرم. دیگر نه مثل سابق میتوانم برای خودم دلایل انرژیبخش بیاورم و از آن دلایل نیرو بگیرم و نه دیگر همچون گذشته این پوچی و بیمعنایی مرا شدیداً افسرده میکند. ناگاه، وسط تمام خواستهها و کارهایم مغزم میگوید خب که چه؟ ذهنم به اول و آخر این دورِ تکرارشونده فکر میکند و روحم چونان مار زخمخوردهای از این همه بیمعنایی به خود میپیچد و میپیچد و میپیچد. از تأسف سری تکان میدهم و بعد؟ هیچی، به زندگی
دوست داشتم اگر همه صبح به صبح یکبار زنگ میزدند و حالم را میپرسیدند، تو روزی سه بار زنگ میزدی تا جویای حالم بشوی!دوست
داشتم وقتی مریض میشوم اگر همه با یک پیام بهم توصیه میکردند که زودتر
دکتر بروم، تو سریع خودت را میرسوندی جلوی در خونه و زنگ میزدی میگفتی
"بیا پایین، با خودم میریم دکتر"
راستش دلم میخواست وقتی همه هفتهای یک بار از سر دلتنگی به من سر میزدند، تو هفتهای هفت بار دلتنگم میشدی و به دیدنم میآمدی!
دلم میخواست وقتی تولدم میشدبه ج
اگه دوست داشتن هامون همراه با احترام نباشه هیییچ ارزشی نداره.
اگه دوست داشتنمون احساس صرف باشه و همراه با آگاهی و شناخت نباشه هیچ ارزشی نداره.
اگه دوست داشتنمون با در نظر گرفتن سلایق و علایق و احساسات طرف مقابلمون نباشه هیچ ارزشی نداره.
اگه دوست داشتنمون رو نتونیم کنترل کنیم و به وابستگی تبدیل بشه هیچ ارزشی نداره.
اگه دوست داشتنمون این طوری باشه دیگه اسمش دوست داشتن نیست.
اسمش خودخواهیه.
حواسمون به واژه هایی که به کار میبریم باشه.
قداست واژه
هیچ غمی بزرگتر از این نیست، که نتونی کسی رو برای حرف زدن پیدا کنی!هیچ کس نیست برای این که باهاش حرف بزنم یعنی هست ولی خب مسخره میکنند و یا شروع میکنند به پند و اندرز دادن و اینکه ما هم مشکل داریم و از همه مهمتر اینکه خیلی از حرف هارو به همه کس نمیتوان زد وگرنه یه دفعه براشون میشی یه موجود ترحم برانگیز و شروع میکنند بهت ترحم کردن برای اینکه به خودشون اثبات کنند آدم خوبی هستند و بعد یه دفعه ازت خسته میشند و تبدیل میشی به موجودی که تو اون ه
بعد از آندوسکوپی با زانوانی که لرزش داشت و به سختی با کمک خواهر بزرگ بزرگه مقابل دکتر ایستاده بودم،خودم را آماده کرده بودم که در مقابل ممنوعیت هایی که دکتر ردیف میکرد سخنرانی غرایی تحویلش بدهم که " شکلات خط قرمز من است!حق من از این دنیای لعنتی،شیرینی شکلات است!هردفعه بعد از خوردن شکلات میتوانم دلیلی برای تحمل کردن تلخی های زندگی داشته باشم پس مرا محروم نکنید!" اما همیشه همه چیز طبق تصورتمان پیش نمیرود،وقتی با صدای لرزان و چشمانی اشکبار بعد
سوالی که هر پنجشنبه جمعه از صد در صد آدم هایی که میبینم می شنوم
چه خبر دکتر؟
شوخی لفظی ای که زیادی تکراری شده است ولی ادب حکم می کند هر دفعه که این را می شنوم لبخند بزنم
خب متناسب با هر کسی که سوال رو می پرسه یک سری از خاطراتی که از دانشگاه و خوابگاه دارم براش تعریف می کنم
دوست دارم جواب این سوال را در یک مجموعه به هم پیوسته در وبلاگ که شامل خاطره های ماندگار من در دانشگاه و خوابگاه می شود قرار بدهم
ادامه مطلب
من رسما افسرده شدم ...
داشتم همونجوری اشک میریختم ، که برگشت بهم گفت تو دلت با اینجا موندن نیست...
قرار نیست به پای زندگی مادر پدرت بسوزی ...
اونها زندگی خودشون رو دارن...
کسی ده سال بعد به خاطر موندنت اینجا ازت تشکر نمیکنه...
کارهات رو بکن و برو ...
و من اشک ریختم و به ۱۰ سال بعد و جایی که دوست ندارم باشم فکر کردم و بیشتر اشک ریختم...
+اگر جسمتون دقیقا تو همون نقطه ی مکانی ای هست که دلتون شاده ، پس خوشبختین....
دو شبه پام تو اورژانس بیمارستان آموزشیه. یه پزشک مقیم هست اونجا... دیشب فهمید دانشجو پزشکی ام کلا یه جور دیگه برخورد کرد ! کلی بحث تخصصی و ...
حالا امشب وسط اورژانس پرستارا داشتن فشارم رو میگرفتن ،از پشت میز منو دید بلند بلند داد میزد خانوم دکتر ! عزیزم! چی شدی دوباره؟!
[من درحال انفجار از خجالت و عصبانیت ذوق زدگی غیرعادی ایشون...] خوبم آقای دکتر .شما به کارتون برسید . نوبتم میشه الان.
+ همرام بیا میخوام برم بالا سر مورد سوساید!
بعد از احیا و خلوت
زندگی پر از جدایی های متوالیه پر از رنج های اجباری که به دنبال مکانیسم های دفاعی روان ما ازش میگذریم
بچه ی اول خونه بودن هرقدرم سخت باشه یه مزیت داره
اونم اینه که تو زودتر میری
وقتی یه جا بمونی و یه عده ازش برن اونجا میشه خونه ی خاطرات و گذشته ها
به خصوص اگه آدم افسرده و بچه محوری باشی
پدر و مادر من باید مثل بیست و چند سال پیش بازم دو تایی باهم زندگی کنن با این تفاوت که میدونن این دو نفره دیگه قرار نیست سه نفره بشه
حالا اونا باید اتاق منو ع
فکر اینکه حدودا یه ماه دیگه باید با خانواده برم عید دیدنی خونه فامیلا از همین الان داره عذابم میده.
دیت اول فقط دوست من که یه ربع نگذشته پسره پاشد گفت ببخشید من قیافه و ظاهر خیلی برام مهمه، رفت
اونجایی که همه دخترا یه خواستگاردکتر داشتن که از قضا ردش کردنمیخواستم از همه دخترا خواهش کنمدکتر ها رو یه کم دوست داشته باشن:))
اولین بار که موفق شدم ویندوز نصب کنم پیش خودم گفتم دستخوش پسر ، دیگه وقتشه بری سفارت تا مقدمات استخدام تو مایکروسافت
آدمهای توی این کشور،
و مخصوصا ایرانیهای این کشور رو،
بیشتر درگیر اثبات اینکه: تنها نیستن (ولی هستن)، دلتنگ نیستن (ولی هستن)، خوشگل هستن، وایت هستن، جذاب هستن، کار مهمی میکنن، برای این مملکت مهم هستن، دوست های زیادی دارن، افسرده نیستن، و... یافتم.
نگران آدمهای این کشور هستم.
امروز خانم جلیلی بهم گفت این شماره ها رو برام پیرینت میگیرید؟
گفتم فلش کجاست؟
گفتن دست آقای دکتر
حالا آقای دکتر وسط جلسه در حال داد و بیداد بودند:)
گفتم خانم حلیلی خیلی دوست دارم براتون پیرینت بگیرم ولی حقیقتا میترسم:)
خانم جلیلی هم تاکید کردند که بله ریسکش بالاست
بسم الله الرحمن الرحیم
همه چیز از یه کلیک اضافه شروع شد. یه کلیک که عکسا رو روی نقشه نشون می داد. نشون می داد که تو هر لوکیشنی چندتا عکس داری؛ بعد دل من راهی شد با نقشه... رفت کربلا، رفت نجف، رفت وان، رفت استانبول... بعد هی رفت و رفت و رفت و رفت و ... (چقدر طولانی بود) تا رسید به نیویورک؛ به فیلادلفیا...
یه فاصله آبی رنگ خیلی بزرگ بینمون بود... یه فاصله ای که وحشت انداخت توی دلم... به خودم اومدم دیدم اشکام داره از چشمام می جوشه...
پ.ن: کافیه کمی قبلترش نش
درست از لحظه ای که دلم خواست یک وبلاگ باز کنم و بنویسم از دل نوشته هام و روز نوشته هام ، اونقدر دلزده و افسرده بودم که باز تصمیم به حذف همین وبلاگ هم گرفتم . تحقیقی که برای دانشگاه نوشته بودم به اتمام رسیده و فایل پی دی افش رو به همراه اسلاید ها و همه فایل هاش به استاد ایمیل شده و منتظرم ببینم کی وقت ارایه میده که چهار نمره ارایه رو بگیرم . اما واقعا حال و حوصله این وضع زندگی رو ندارم . مدتیه که بیکار شدم و در خانه نشستم .
امروز با یکی از دوستان
یادتونه یه بار یه پست خیلی خوشحال گذاشتم که از بین ۱۴ نفر ورودی دورهمون، دکتر م. دقیقا اونایی که من ازشون خوشم نمیاد رو گذاشته کنار و به جز من، ۶ نفر که باهاشون میشه راحتتر کنار اومد رو با دو تا استاد دیگه گرفته و قراره با هم کار کنیم و ابراز خوشحالی کردم که دیگه نه از اون یه نفری که ازش متنفرم خبری هست و نه از آقای الف.؟
بعد یادتونه یه بار دیگه پست گذاشتم و نوشتم که از اون ۷ نفر یکیشون انصراف داد و همگروهی من هم حذف ترم کرد؟ (نتیجهش این ش
امروز اولین جلسه ایمونولوژی بود. استادش رو دوست داشتم. گفتن من دکتر ن هستم استاد تمام بخش ایمونولوژی و میکروبیولوژی. گفتن که کلاسمون اینطوریه که من ۵۰ دقیقه درس میدم ده دقیقه استراحت میکنیم و بعدش ۱ ساعت به قول خودشون توتریال! گفتن یه مبحثی رو از قبل معلوم میکنم که بخونین و بعد راجع بهش بحث میکنیم. شروع کردن از بن حیات گفتن تا رسیدیم به این که بیماری حاصل اینتراکشن هاست و پاتوژنهاست. یهو گفتن یه خاطره ای براتون تعریف کنم گفتن تو یه روستای
دانلود کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلی
کاربران گرامی ،در این بخش لینک دانلود کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلی با فرمت pdf در حجم ۵۰۲ صفحه آماده گردیده است.در صورت تمایل می توانید این محصول را از سایت خریداری و دانلود نمایید.
دانلود فایل
دانلود رایگان کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی توکلیxدانلود رایگان کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی توکلی pdfxدانلود رایگان کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دک
دانلود کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلی
کاربران گرامی ،در این بخش لینک دانلود کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی دکتر توکلی با فرمت pdf در حجم ۵۰۲ صفحه آماده گردیده است.در صورت تمایل می توانید این محصول را از سایت خریداری و دانلود نمایید.
دانلود فایل
دانلود رایگان کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی توکلیxدانلود رایگان کتاب مختصر آیین دادرسی مدنی توکلی pdfxدانلود رایگان کتاب مختصر آیین
خلاصه مالیه عمومی دکتر احمد توکلی
دانلودفایل
Search ResultsWeb resultsخلاصه کتاب مالیه عمومی دکتر احمد توکلیhttps://publiclaw2.persianblog.ir › y01J0EjYm8unkMM...Translate this pageApr 4, 2014 - خلاصه مطالب کتاب : مالیه عمومی سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) مولف : دکتر احمد توکلی فصل اول : مالیه ...خلاصه کتاب مالیه عمومی دکتر احمد توکلی - نانو فایلhttps://nanofile.ir › downloads › خلاصه-کتاب-مالیه-عموم...Translate this pageFeb 10, 2019 - دانلود خلاصه کتاب مالیه عمومی دکتر احمد توکلی ما
عصر داشتم کامنت هارو میخوندم بابام گف میایی بریم بیرون؟گفتم نه:) بعد مامانمم قبلش گفته بود انگار مامانم گفته بود نه! بعد بابام اماده شد ک خودش بره بیرون یه چرخی بزنه تا صدای در اومد مامانم اومد بیرون گف رفت؟ اینو اینقدر بلند گفت که از ترس گوشیم خورد رو میز!(میدونید که ترسوام) گفتم آره چطور؟ گف تو چرا نرفتی؟ گفتم وا خب نمیخواستم برم بیرون ! گف ینی چی زنگ بزن بگو صبر کن نمبشه که همش تو خونه بشینی و گف اصلا من میخوام برم دکتر توام باید بپوشی با من
محمدرضا دوستمحمدی:هنرمندان انقلابی باید درصدد افزایش تخصصهای هنریشان باشند و با حرف، ادعا و شعار نمیتوان کار کرد و این تخصصها باید به روز باشند همچنین هنرمند انقلابی باید فعال و پُرکار باشد و خموده و افسرده نباشد.
⭕️ این مطلب به شدت آشفته و بی سر و ته است ⭕️ ولی دوستش دارم.
به نظر شما حل مسائل ریاضی طور جذاب تره یا مسائل سیاسی اجتماعی ؟ دوست دارین جواب مسئله صفر و یک باشه یا طیف عظیمی از جواب ها که هرکدوم طرف دارهای خاص خودش رو داره ؟ دوست دارید سرمسئله ای چونه بزنید که مطمئنین که یا شما جواب درست رو میگید، یا طرف مقابل و یا حتی طرف سوم، ولی الزاما یکی درست میگه، یا مسئله ای که شاید جواب هر دوتون درست باشه با فرسنگ ها فاصله از هم و یا که جواب هردو تون ا
کتاب محاسبات عددی دکتر نیکوکار
دانلود فایل
دانلود رایگان کتاب محاسبات عددی نیکوکار به همراه حل المسائلengineerboys.ir › دانلود-رایگان-کتاب-محاسبات-عددی-نیکوک۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ - کتاب محاسبات عددی دکتر نیکوکار در ۸ فصل مختلف ارائه شده که در ادامه فهرست مطالب آن ارائه شده است. مولف این کتاب آقای مسعود نیکوکار و محمد ...
دانلود کتاب محاسبات عددی نیکوکار - بیست فایلwww.20file.org › book › دانلود-کتاب-محاسبات-عددی-نیکوکارکتاب محاسبات
فردی به دکتر مراجعه کرده بود ، در حین معاینه یک نفر بازرس از راه میرسه و از دکتر میخواهد که مدارک نظام پزشکی اش را ارائه دهد!
دکتر بازرس را به کناری میکشد و پولی دست بازرس میذاره و میگه : من دکتر واقعی نیستم!
شما این پول رو بگیر بی خیال شو
بازرس که پولو میگیره از در خارج میشه!
مریض یقه ی بازرس رو میگیره و اعتراض میکنه!
بازرس میگه منم بازرس واقعی نیستم و فقط برای اخاذی اومده بودم ولی توی مریض میتونی از دکتر قلابی شکایت کنی!
مریض لبخند تلخی میزنه
اینقدر در نوشتن خودم دقّت کردهام به علائم نگارشی، به خصوص به نیم فاصلهها (خود این نیمفاصله است یا نیم فاصله؟!) که یه لحظه دیدم تلویزیون داره تبلیغ میذاره، گاو و شیر و این قسم مسائل، ناخودآگاه زیر گاوه رو نگاه کردم (زیر عکس گاو منظور) که جملهای که نوشته رعایت کرده فواصل رو یا نه... اینم از آخر و عاقبت ما... :) سر یه ماجرا، برای درست و روانخوانی از یکطرف کار به تشدید و اعرابگذاری رسیده حتّی... امّا در جریانی که، گاهی وسواس که بالاتر می
دانلود کتاب محاسبات عددی دکتر نیکوکار
دانلود فایل
دانلود رایگان کتاب محاسبات عددی نیکوکار به همراه حل المسائلengineerboys.ir › دانلود-رایگان-کتاب-محاسبات-عددی-نیکوک۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ - کتاب محاسبات عددی دکتر نیکوکار در ۸ فصل مختلف ارائه شده که در ادامه فهرست مطالب آن ارائه شده است. مولف این کتاب آقای مسعود نیکوکار و محمد ...
دانلود کتاب محاسبات عددی نیکوکار - بیست فایلwww.20file.org › book › دانلود-کتاب-محاسبات-عددی-نیکوکارکت
قرص اعصاب با ادم چیکار میکنه؟؟؟
تو رو بند خودش میکنه بدون اون نمیتونی بخوابی نمیتونی آرامش داشته باشی...
من الان خوبم،خودم میفهمم که حالم بد نیست
دکترها برای ارامش بیشتر و برای اینکه تو اضطراب نباشم
برام قرص های اعصاب تجویز میکنن!!!!
پنج شنبه شب یه دونه از قرص هایی که تازه داده بودن و خوردم
تا همین دیشب ملک الموت و جلو چشمام دیدم...
جمعه رو کلا روی تخت بودم!هیچ اختیاری از خودم نداشتم مثل یه مرده متحرک ...
سرگیجه های وحشتناک و تنگی نفس و تپش قلب
اس
درباره این سایت